English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (5581 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
check mark U علامتی در نزدیکی خط اغاز علامتی نزدیک نقطه اغازپرش یا پرتاب
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
check point U علامتی نزدیک نقطه اغاز پرش یا پرتاب
checkpoint U علامتی در نزدیکی خط اغاز هرکدام از نقاط معین توقف در نوعی مسابقه دوصحرانوردی به کمک نقشه وقطبنما
check-points U علامتی در نزدیکی خط اغاز هرکدام از نقاط معین توقف در نوعی مسابقه دوصحرانوردی به کمک نقشه وقطبنما
checkpoints U علامتی در نزدیکی خط اغاز هرکدام از نقاط معین توقف در نوعی مسابقه دوصحرانوردی به کمک نقشه وقطبنما
beginning of tape marker U علامتی که نقطه شروع ضبط اطلاعات را بر روی نوارنشان میدهد
signal distance U فاصله علامتی
signal element U عنصر علامتی
second signal system U دستگاه علامتی دوم
first signal system U دستگاه علامتی اول
underscoring U خط یا علامتی زیرچیزی کشیدن
underscores U خط یا علامتی زیرچیزی کشیدن
virgule U علامتی بدین شکل
underscore U خط یا علامتی زیرچیزی کشیدن
underscored U خط یا علامتی زیرچیزی کشیدن
finish crossover U طرز قرار گرفتن پا نزدیک نقطه پرتاب نیزه
finish style U طرز قرار گرفتن پا نزدیک نقطه پرتاب نیزه
shoe board U علامتی به شکل نعل اسب درشرطبندیها
argument U علامتی که آرگومانهای یک خط را منظم جدا میکند
arguments U علامتی که آرگومانهای یک خط را منظم جدا میکند
proprietary goods U کالاهایی که دارای علامتی خاص میباشند
boundaries U علامتی که ابتدا و انتهای فایل را مشخص میکند
boundary U علامتی که ابتدا و انتهای فایل را مشخص میکند
arithmetic U علامتی که نشان دهنده یک تابع محاسباتی است .
press mark U علامتی که جای کتاب رادرقفسههای کتابخانه نشان میدهد
wheel U [همچنین علامتی در فرش چین به مفهوم چرخه زندگی]
ack U علامتی در ارتباطات و بی سیم و تلفن که بجای حرف A بکارمیرود
tide mark U علامتی که مد به هنگام پائین رفتن از خود بر دیواره یاساحل میگذارد
so U علامتی برای معین کردن قابلیتهای فقط فرستادنی تجهیزات
cursors U علامتی در صفحه نمایش که محل بعدی فاهر شدن حرف را نشان میدهد
cursor U علامتی در صفحه نمایش که محل بعدی فاهر شدن حرف را نشان میدهد
flowcharting symbol U علامتی برای نمایش عملیات داده ها روند کار یا وسائل روی یک نمودار گردش کاربکار برده میشود
port a punch card U علامتی تجاری برای نوع خاصی از کارت منگنه باقسمتهای سوراخ شده که میتواند با یک مداد یا قلم کاملا"برداشته شود
accent mark U علامتی که پس ازیک نت قرار میگیرد و نشان میدهد که نت در چه گامی قرار دارد
mark U هدف نقطه اغاز نقطه فرود
marks U هدف نقطه اغاز نقطه فرود
free drop U برداشتن و انداختن گوی گلف با دست از نقطه ناممکن برای ضربه زدن به نقطه مناسب نزدیک ان
run-up [start-up] U نزدیکی به مکان شروع با دویدن [برای جهش یا پرتاب کردن] [ورزش]
nodal point U نقطه اغاز
initial point U نقطه اغاز
set position U اماده در نقطه اغاز
upfield U نقطه اغاز بازی
initial boiling point U نقطه اغاز جوشش
alliterate U چند کلمهء نزدیک بهم را با یک حرف اغاز کردن
barrier U نقطه اغاز مسابقه اسبدوانی مانع
barriers U نقطه اغاز مسابقه اسبدوانی مانع
alley oop shot U پرتاب نزدیک سبد
hole in one U گوی ضربه خورده از نقطه اغاز که به سوراخ میافتد
drive the green U با یک ضربه گوی را از نقطه اغاز به چمن نرم رساندن
near point U نقطه نزدیک
commitment position U نقطه پرتاب بمب ضدزیردریایی
blockhouse U ساختمان محکمی نزدیک سکوی پرتاب برای محافظت پرسنل
half volley U پرتاب نزدیک به توپزن که بیدرنگ پس از بلند شدن ضربه می خورد
midpoint U نقطه میانی یا نزدیک مرکز
midpoints U نقطه میانی یا نزدیک مرکز
throwing sector U نقطه فرود وسیله پرتاب شده
drop point U نقطه پرتاب عده ها یا کالا از هواپیما
coast in point U نقطه نزدیک شدن کشتی به ساحل
computed air release point U نقطه پرتاب اولین چترباز یابار از هواپیما
takeoff U لحظه اغازپرش
takeoffs U لحظه اغازپرش
ducks and drakes U پرتاب سنگ روی اب بطوریکه قبل از فرورفتن دراب بچند نقطه از سطح اب بخورد
duck and drake U پرتاب سنگ روی اب بطوریکه قبل از فرورفتن دراب بچند نقطه از سطح اب بخورد
junction U محل اتصال یا پیوند نقطه تقاطع نقطه انشعاب نقطه گره
junctions U محل اتصال یا پیوند نقطه تقاطع نقطه انشعاب نقطه گره
reference point U نقطه برگشت نقطه نشانی نقطه مبدا دهانه بندر
one plus one U جایزه پرتاب دوم اگر پرتاب اول گل شود
one and one U جایزه پرتاب دوم اگر پرتاب اول گل شود
free drop U پرتاب وسایل و تدارکات بدون چتر پرتاب ازاد
delivery groups U مکانیسم پرتاب موشک یا مهمات وسایل سیستم پرتاب
pentathlons U مسابقه پنجگانه شامل پرش طول و پرتاب نیزه و دو 002متر و پرتاب دیسک و دو0051 متر
pentathlon U مسابقه پنجگانه شامل پرش طول و پرتاب نیزه و دو 002متر و پرتاب دیسک و دو0051 متر
throwing U ناگه وازا پرتاب وزنه پرتاب چکش
ballistics U مبحث پرتاب گلوله واجسام پرتاب شونده
throws U ناگه وازا پرتاب وزنه پرتاب چکش
throw U ناگه وازا پرتاب وزنه پرتاب چکش
find touch U بیرون فرستادن توپ نزدیک خط دروازه برای تجمع نزدیک
face off U رویارویی دو حریف در اغاز رویارویی دو حریف در اغازبازی لاکراس اغاز بازی باپرتاب توپ واترپولو
control point U نقطه کنترل اماد و حرکات نقطه کنترل ناوبری هوایی ودریایی نقطه کنترل عبور ومرور
dawn U اغاز اغاز شدن
dawning U اغاز اغاز شدن
dawned U اغاز اغاز شدن
dawns U اغاز اغاز شدن
inside U ناحیه نزدیک سبد بسکتبال نزدیک به تور والیبال قسمتی از بدن اسکیت باز که بسمت پیچ است منطقه دورخیز
insides U ناحیه نزدیک سبد بسکتبال نزدیک به تور والیبال قسمتی از بدن اسکیت باز که بسمت پیچ است منطقه دورخیز
closer U نزدیک شدن احاطه کردن نزدیک
closes U نزدیک شدن احاطه کردن نزدیک
close U نزدیک شدن احاطه کردن نزدیک
closest U نزدیک شدن احاطه کردن نزدیک
point bland U بسیار نزدیک در مسافت نزدیک
inshore U نزدیک کرانه نزدیک ساحل
triple point U نقطه تقاطع امواج سه گانه ترکش اتمی نقطه برخوردامواج صوتی
pull up point U نقطه بالا کشیدن هواپیما نقطه صعود برای تک یا رهاکردن بمب
foot spot نقطه ای بین نقطه مرکزی و وسط جداره عقبی میز بیلیارد
picture point U نقطه نشانی یا نقطه بازرسی موجود در روی عکس هوایی
bearing U موقعیت یک نقطه نسبت به نقطه دیگر جهت قطب نما
ti;me to go U زمان حرکت هواپیمای رهگیراز نقطه شروع هدایت زمینی تا نقطه رهگیری
pointillism U شیوه نقاشی با نقطه رنگ نقطه چین کاری
line of vision U خط مستقیمی که نقطه زردچشم را به نقطه ثابتی وصل نماید
command ejection U پرتاب کابین خلبان با فرمان سیستم پرتاب خودکار کابین
switching U مرکز مخابرات مرکزتلفن خودکار حرکت دادن خودروها از یک نقطه به نقطه دیگر برای بارگیری یاتخلیه
zeros U پایین ترین نقطه نقطه گذاری کردن
zeroes U پایین ترین نقطه نقطه گذاری کردن
zero U پایین ترین نقطه نقطه گذاری کردن
provisional ball U گویی که به علت گم شدن یاخروج گوی قبلی از محدوده مورد استفاده قرار میگیردگویی که هنگام پرتاب شدن پرتاب قبلی خطا یا مورداعتراض بوده
approached U فاصله نقطه شروع تا نقطه خطا
azimuth U موقعیت یک نقطه نسبت به نقطه دیگر
approaches U فاصله نقطه شروع تا نقطه خطا
load point U نقطه بارگذاری نقطه بار کردن
approach U فاصله نقطه شروع تا نقطه خطا
imminence U نزدیکی
nighness U نزدیکی
approximations U نزدیکی
approximation U نزدیکی
propinquity U نزدیکی
vicinity U نزدیکی
intimity U نزدیکی
copulated U نزدیکی
copulate U نزدیکی
vicinage U نزدیکی
neiggourhood U نزدیکی
appulse U نزدیکی
adjacence or cency U نزدیکی
affinity U نزدیکی
nearness U نزدیکی
adduction U نزدیکی
closeness U نزدیکی
vichywater U نزدیکی
inwarness U نزدیکی
affinities U نزدیکی
around U در نزدیکی
togetherness U نزدیکی
nearby U در نزدیکی
sexual intercourse U نزدیکی
accession نزدیکی
proximity U نزدیکی
contiguity U نزدیکی
copulating U نزدیکی
copulates U نزدیکی
refire time U زمان لازم بد از پرتاب موشک برای اماده شدن سکوی پرتاب برای موشک بعد
approach U نزدیک شدن داخل گفتگو شدن مسیر نزدیک شدن هواپیما به باند فرودتقرب
approaches U نزدیک شدن داخل گفتگو شدن مسیر نزدیک شدن هواپیما به باند فرودتقرب
approached U نزدیک شدن داخل گفتگو شدن مسیر نزدیک شدن هواپیما به باند فرودتقرب
adjacence U نزدیکی مجاورت
offing U دران نزدیکی ها
sexual intercourse of doubful nature U نزدیکی به شبهه
proximity of blood U خویشی نزدیکی
nodality U نزدیکی به گره
adjacency U نزدیکی مجاورت
therabout U در همان نزدیکی
hereabout U درهمین نزدیکی ها
In the vicinity ( neighbourhood ). U همین نزدیکی ها
verges U نزدیکی حدود
going on U نزدیکی تماس
verge U نزدیکی حدود
kinder U نزدیکی تشابه
rapprochement U نزدیکی تمایل بدوستی
To have sexual intercourse with a woman . U با زنی نزدیکی کردن
thereabout U درهمان نزدیکی تقریبا
in with <idiom> U دررفاقت ،التفات یا نزدیکی با
imminency U نزدیکی مشرف بودن
imminence U نزدیکی مشرف بودن
incestuously U با گناه نزدیکی بمحارم
abutment U بست دیوار نزدیکی
sexual intercourse U مواقعه نزدیکی جنسی
hang about U در نزدیکی منتظر بودن
pyramid spot U نقطه روی میز اسنوکر یابیلیارد انگلیسی میان فاصله نقطه مرکزی و وسط لبه بالایی میز
crossing points U نقطه تقاطع نقطه تلاقی
flash point U نقطه الوگیری نقطه افروزش
crossing point U نقطه تقاطع نقطه تلاقی
Heris U شهر هریس در نزدیکی تبریز
umbilical U واقع در نزدیکی ناف مرکزی
accessibility U امکان نزدیکی وسیله وصول
Is there a ... nearby? آیا ... در این نزدیکی ها هست؟
holding point U نقطه تثبیت ردیابی هواپیما نقطه انتظار هواپیما روی صفحه رادار
The gas station is nearby . U پمپ بنزین درهمین نزدیکی هاست
land sick U کند رونده بواسطه نزدیکی بخشکی
roll in point U نقطه ورود به شاخه تک به وسیله هواپیما نقطه شروع حرکت تک هواپیما
mid wicket U توپزن نزدیک توپ انداز توپگیر طرفین میله نزدیک توپ انداز
Is there an inexpensive restaurant around here? U آیا رستوران ارزان این نزدیکی ها پیدا میشود؟
machine U نرم افزاری که با سخت افزار سیستم به نزدیکی کار میکند
machined U نرم افزاری که با سخت افزار سیستم به نزدیکی کار میکند
machines U نرم افزاری که با سخت افزار سیستم به نزدیکی کار میکند
to score with a girl <idiom> U موفق شدن در تلاش نزدیکی کردن با دختری [اصطلاح روزمره]
corona discharge U تخلیه الکتریکی ناقص در نزدیکی الکترودهای یک میدان غیر یکنواخت
deathlon U مسابقه دهگانه شامل دو001 متر و دو 004 طول ودو 0051 متر و دو 011 متربا مانع و پرش طول و پرتاب دیسک و پرش با نیزه و پتاب نیزه و پرتاب وزنه و پرش ارتفاع
aclinic line U خط استوایی مغناطیسی منحنی موهوم و نامنظمی که در نزدیکی خط استواگرداگردزمین مفروض است
punctuation mark U علائم نقطه گذاری درجملات نشان نقطه گذاری
punctuation marks U علائم نقطه گذاری درجملات نشان نقطه گذاری
litter relay point U نقطه تعویض برانکاردکشها نقطه تعویض حمل مجروحین
point to point network U شبکه نقطه به نقطه
point-to-point connection U اتصال نقطه به نقطه
pointillism U نقاشی نقطه نقطه
delivery error U اشتباه پرتاب اشتباه در سیستم پرتاب
estrus U مرحله تحریکات جنسی زنان که دران زن میل به نزدیکی بامرد وقابلیت ابستن شدن رادارد
esturm U مرحله تحریکات جنسی زنان که دران زن میل به نزدیکی بامرد وقابلیت ابستن شدن رادارد
approach lane U مسیر نزدیک شدن به ساحل خطوط نزدیک شدن به ساحل
getaways U اغاز
primordium U اغاز
venues U اغاز
exordium U اغاز
Recent search history Forum search
119 hrs · Sometimes the good you try to do to help others, ends up being thrown back at your face. Do things for Allah's sake, not to please people.
1wife is life life is knife knife kill the life
1the rate at which total office space is leased less space vacated during a specific period of time
0پرتاب خازن برای شکارسگ
0نحوه کار با نرم افزار waze
0معادل انگلیسی بچه تیر که تیری است به اندازه نصف و یا کمتر از نصف تیر معمولی برای پرتاب با کمان به کمک یک ساقه نیم استوانه ای بریده شده از درخت بامبو به اندازه طول یک تیر معمولی برای زدن هدفی در دوردست
0 دستگاه یو پی اس چیست و چه وظیفه ای در سازمان دارد؟
0ما آمده ایم تا شما را یک قدم به اهدافتان نزدیک کنیم
0ما آمده ایم تا شما را یک قدم به اهدافتان نزدیک کنیم
1ما آمده ایم تا شما را یک قدم به اهدافتان نزدیک کنیم
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com